کلمه other در انگلیسی به عنوان یک صفت یا ضمیر مورد استفاده قرار می‌گیرد و معانی مختلفی را انتقال می‌دهد. در ادامه، برخی از کاربردهای اصلی other را توضیح می‌دهم:

به معنای دیگر یا غیر:

مثال 1: I have two cars. One is red, and the other is blue (دو ماشین دارم. یکی قرمز است و دیگری آبی است.) مثال 2: I don’t like this shirt; show me the other one (این پیراهن را دوست ندارم؛ به من دیگری را نشان بده.)

به عنوان ضمیر:

مثال: Some people prefer tea, while others like coffee (بعضی از افراد چای را ترجیح می‌دهند، در حالی که دیگران قهوه را دوست دارند.)

به معنای سایر یا بقیه:

مثال: Some of the students passed the exam, but the other students failed (بعضی از دانش‌آموزان امتحان را قبول شدند، اما دانش‌آموزان دیگر ناموفق بودند.)

به معنای در غیر این صورت یا در مورد موارد دیگر:

مثال: We have discussed one aspect of the problem; now let’s consider the other (ما یک جنبه از مسئله را مورد بحث قرار دادیم؛ حالا بیایید به موارد دیگر فکر کنیم.)

Other به عنوان یک کلمه پرکاربرد در زبان انگلیسی به شما امکان می‌دهد تا مفاهیم مختلف را به صورت ساده و دقیق انتقال دهید و در جملات خود از آن بهره‌برید.

کلمه others در انگلیسی به عنوان یک ضمیر جمعی (pronoun) مورد استفاده قرار می‌گیرد و به معنای “سایر افراد” یا “سایر چیزها” به کار می‌رود. این کلمه به شما امکان می‌دهد تا به یک گروه از افراد یا چیزها اشاره کنید بدون اینکه به نام خاص هر کدام از اعضای این گروه اشاره کنید.

در زیر تعدادی از کاربردهای کلمه “others” را مشاهده می‌کنید:

به عنوان ضمیر جمعی:

مثال 1: Some people prefer tea, while others prefer coffee (بعضی از افراد چای را ترجیح می‌دهند، در حالی که دیگران قهوه را ترجیح می‌دهند.) مثال 2: Some students are studying for the exam, while others are taking a break (بعضی از دانش‌آموزان برای امتحان مطالعه می‌کنند، در حالی که دیگران استراحت می‌کنند.)

در جملات مقایسه‌ای:

مثال: This book is interesting, but the others are boring (این کتاب جالب است، اما کتاب‌های دیگر خسته‌کننده هستند.)

در جملات منفی:

مثال: Some of the dishes were delicious, but others were not so good (بعضی از غذاها خوشمزه بودند، اما دیگری خیلی خوب نبودند.)

در جملات پرسشی:

مثال: Did you invite Mary and John to the party? What about the others (آیا مری و جان را به مهمانی دعوت کردید؟ چه در مورد سایر افراد؟)

Others به شما این امکان را می‌دهد تا به طور کلی به یک گروه از افراد یا چیزها اشاره کنید بدون اینکه جزئیات دقیقی در مورد هر فرد یا چیزی ارائه دهید.

کلمه another در انگلیسی به عنوان یک صفت (adjective) یا ضمیر (pronoun) مورد استفاده قرار می‌گیرد و به معنای یکی دیگر یا یکی دیگر از نوع مشابه به کار می‌رود. این کلمه معمولاً برای اشیاء یا افرادی استفاده می‌شود که از نوعی خاص هستند و می‌خواهید یک مورد مشابه یا مکمل به آن اضافه کنید.

به عنوان صفت

مثال 1: I need another pen (من به یک خودکار دیگر نیاز دارم.) مثال 2: Can I have another piece of cake (می‌توانم یک تکه کیک دیگر بگیرم؟)

به عنوان ضمیر

مثال 1: I already had one, but I want another (من در حال حاضر یکی داشتم، اما می‌خواهم یکی دیگر داشته باشم.) مثال 2: He gave me one book, and he will bring another tomorrow. (او یک کتاب به من داد و فردا یکی دیگر را برایم می‌آورد.)

برای اشاره به موارد تکراری یا اضافی

مثال 1: I have one meeting in the morning and another in the afternoon. (صبح یک جلسه دارم و بعدازظهر یکی دیگر.) مثال 2: I have one question, and I’ll save another for later (یک سوال دارم و یکی دیگر را برای بعداً نگه می‌دارم.)

برای اشیاء یا افرادی که از نوع مشابهی هستند

مثال 1: I have a red car, and my friend has another red car. (من یک ماشین قرمز دارم و دوستم یکی دیگر از نوع مشابه دارد.) مثال 2: This cake is delicious, but the other one is even better. (این کیک خوشمزه است، اما کیک دیگر حتی بهتر است.)

در کلمه another به شما امکان می‌دهد تا به سادگی یک چیز یا فرد دیگر از نوع مشابه به متن اضافه کنید یا به تکرار یک عمل یا مورد مشابه اشاره کنید.

عبارت the other در انگلیسی به عنوان یک اصطلاح مورد استفاده قرار می‌گیرد و به معنای آن دیگری یا آن یکی از دو به کار می‌رود. این عبارت معمولاً برای تمایز دادن بین دو چیز یا دو فرد از یک گروه یا مجموعه از موارد مشابه استفاده می‌شود.

در زیر تعدادی از کاربردهای عبارت the other را مشاهده می‌کنید:

تمایز بین دو چیز یا دو فرد

مثال 1: I have two cats; one is black, and the other is white (دو می‌خواه چرا دارم؛ یکی سیاه است و دیگری سفید.) مثال 2: There are two restaurants on this street; one is expensive, and the other is affordable (دو رستوران در این خیابان وجود دارد؛ یکی گران است و دیگری مقرون به صرفه.)

برای اشاره به موارد دیگر یا گزینه‌های دیگر در متن یا موقعیت

مثال 1: I don’t like this shirt; show me the other one (این پیراهن را دوست ندارم؛ به من پیراهن دیگری را نشان بده.) مثال 2: We have discussed one aspect of the problem; now let’s consider the other (ما یک جنبه از مسئله را مورد بحث قرار دادیم؛ حالا بیایید به مسائل دیگر فکر کنیم.)

در مواردی که انتخاب یا مقایسه در دستور کار است

مثال 1: Do you want this book or the other one (آیا می‌خواهید این کتاب را یا کتاب دیگری را؟) مثال 2: Some people like the red car, while others prefer the other one (بعضی از افراد ماشین قرمز را دوست دارند، در حالی که دیگران ماشین دیگری را ترجیح می‌دهند.)

در کلمه the other به شما امکان می‌دهد تا به صورت واضح به دو مورد مشابه یا مختلف اشاره کنید و تمایز بین آن‌ها را بیان کنید.