در این صفحه تمامی اصطلاحات بازاریابی و فروش در انگلیسی به صورت حرفه ای بیان شده است. برای کسب اطلاعات کامل درباره اصطلاحات بازاریابی و فروش در انگلیسی تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
فهرست مطالب
Toggleلغات کاربردی فروش در انگلیسی
در بخش فروش، استفاده از اصطلاحات و لغات مناسب میتواند تأثیر بسزایی در ارتقاء ارتباط با مشتریان و ایجاد تجربه خوب برای آنها داشته باشد. در زیر چند لغت کاربردی در زمینه فروش به زبان انگلیسی آورده شده است:
Lead/Prospect:
-
- معنی: فرصت یا مشتری پتانسیلی که به دنبال محصول یا خدمات شما هستند.
- استفاده در جمله: We have several promising leads for our new product
Pitch:
-
- معنی: ارائه مختصر و جذاب درباره محصول یا خدمات به مشتری.
- استفاده در جمله: Let me give you a quick pitch about our latest features
Closing the Deal:
-
- معنی: انجام مراحل نهایی برای افتتاح معامله و به دست آوردن سفارش مشتری.
- استفاده در جمله: Our goal is to focus on closing the deal by the end of the month
Upselling:
-
- معنی: پیشنهاد محصولات یا خدمات اضافی به مشتری به منظور افزایش ارزش معامله.
- استفاده در جمله: We should consider upselling our premium package for added benefits
Pipeline:
-
- معنی: لیستی از مشتریان پتانسیلی که در حال مراحل مختلف فروش قرار دارند.
- استفاده در جمله: Our sales pipeline is strong, and we expect positive results next quarter
Follow-up:
-
- معنی: پیگیری بعد از ارائه اطلاعات یا پیشنهاد به مشتری برای اطمینان از ادامه مذاکرات.
- استفاده در جمله: I will make a follow-up call next week to address any additional questions you may have
Target Audience:
-
- معنی: گروهی از افراد که محصول یا خدمات شما برای آنها مناسب است.
- استفاده در جمله: We need to tailor our marketing strategy to reach our target audience effectively
Value Proposition:
-
- معنی: توضیحات در مورد ارزش و مزایای منحصر به فردی که محصول یا خدمات شما به مشتریان ارائه میدهد.
- استفاده در جمله: Our value proposition lies in delivering high-quality products with exceptional customer service
Negotiation:
-
- معنی: مراحل مذاکره برای تعیین شرایط معامله.
- استفاده در جمله: Skilled negotiation is crucial for reaching mutually beneficial agreements
Referral:
-
- معنی: ارجاع دادن مشتری به دیگران به منظور افزایش فرصتهای فروش.
- استفاده در جمله: Encourage satisfied customers to provide referrals for our services
این لغات تنها یک نمونه از واژگان مرتبط با حوزه فروش هستند و ممکن است با توجه به نوع فعالیت شما، واژگان دیگری نیز به کار گرفته شود.
Cold Calling:
-
- معنی: تماس گرفتن با مشتریان پتانسیلی که قبلاً با آنها تعامل نداشتهاید.
- استفاده در جمله: Our sales team spends a significant amount of time cold calling to expand our customer base
Customer Retention:
-
- معنی: حفظ مشتریان فعلی و جلب وفاداری آنها.
- استفاده در جمله: Improving customer retention is as important as acquiring new customers
Incentive:
-
- معنی: انگیزهای مالی یا غیرمالی برای ترغیب مشتری به خرید.
- استفاده در جمله: We are considering a special incentive program for early adopters
ROI (Return on Investment):
-
- معنی: نسبت سود به سرمایه گذاری، یا به عبارت دیگر، بهرهوری اقتصادی.
- استفاده در جمله: Demonstrating a high ROI is crucial in convincing potential clients of the value of our services.
Qualify (a Lead):
-
- معنی: ارزیابی فرصتها یا مشتریان پتانسیلی بر اساس معیارهای خاص.
- استفاده در جمله: It’s important to qualify leads to ensure they align with our target market
Objection Handling:
-
- معنی: مدیریت و پاسخ به اعتراضات مشتریان در طول فرآیند فروش.
- استفاده در جمله: Our sales training includes techniques for effective objection handling
Closing Techniques:
-
- معنی: تکنیکها و روشهای مختلف برای افراز مشتری به انجام معامله.
- استفاده در جمله: Learning various closing techniques is essential for sales success
After-Sales Service:
-
- معنی: خدماتی که پس از فروش به مشتریان ارائه میشود.
- استفاده در جمله: Our commitment to excellent after-sales service sets us apart from the competition
Market Research:
-
- معنی: تحقیقات در مورد بازار و رقبا به منظور بهبود استراتژی فروش.
- استفاده در جمله: Regular market research helps us stay ahead of industry trends
Obsolescence:
-
- معنی: قدیمی شدن یا از کار افتادن محصولات، که ممکن است تأثیری بر فروش داشته باشد.
- استفاده در جمله: We need to address product obsolescence to maintain a competitive edge
این لغات به عنوان یک راهنمای عملی برای فهم و استفاده در زمینه فروش میتوانند مفید باشند. با توجه به تغییرات در صنعت و شرایط بازار، ممکن است نیاز باشد که واژگان بهروز شده و جدید را نیز مدنظر قرار دهید.
لغات کاربردی بازاریابی در انگلیسی
در زمینه بازاریابی، استفاده از واژگان مناسب میتواند به ارتقاء تبلیغات، ارتباط با مشتریان، و ایجاد استراتژیهای موثر کمک کند. در زیر، لغات کاربردی در حوزه بازاریابی به زبان انگلیسی آورده شدهاند:
Target Audience:
-
- معنی: گروه مخاطبانی که تبلیغات شما به آنها میخورد.
- استفاده در جمله: We need to tailor our content to our target audience for maximum impact
Brand Awareness:
-
- معنی: شناخت برند و شناسایی آن در ذهن مشتریان.
- استفاده در جمله: Our marketing campaign aims to increase brand awareness among millennials
Content Marketing:
-
- معنی: استفاده از محتواهای ارزشمند به منظور جذب و نگهداشتن مشتریان.
- استفاده در جمله: Content marketing is a key component of our overall strategy to engage our audience.
SEO (Search Engine Optimization):
-
- معنی: بهبود قابلیت جستجوی وبسایت در موتورهای جستجوی آنلاین.
- استفاده در جمله: We need to invest in SEO to improve our website’s visibility on search engines
Engagement:
-
- معنی: درگیرسازی و تعامل مشتریان با محتوا یا تبلیغات شما.
- استفاده در جمله: The social media campaign resulted in high levels of customer engagement
CTA (Call to Action):
-
- معنی: دعوت به اقدام، یک اصطلاح که مشتریان را به انجام کار خاصی مانند خرید یا ثبتنام ترغیب میکند.
- استفاده در جمله: The email includes a clear CTA to encourage subscribers to visit our website
Conversion Rate:
-
- معنی: نسبت تعداد مشتریان تبدیلشده به مشتریان واقعی به تعداد کل بازدیدها یا تعاملات.
- استفاده در جمله: We need to analyze the conversion rate to identify areas for improvement
Market Segmentation:
-
- معنی: تقسیم بازار به گروههای مختلف بر اساس ویژگیهای مشتریان.
- استفاده در جمله: Effective market segmentation allows us to tailor our marketing efforts to specific customer groups
Viral Marketing:
-
- معنی: استراتژی بازاریابی که باعث شیوع سریع و گسترده تبلیغات میشود.
- استفاده در جمله: The video has the potential to go viral, reaching a large audience in a short amount of time
Influencer Marketing:
-
- معنی: استفاده از تأثیر گذاران اجتماعی برای تبلیغ محصول یا خدمات.
- استفاده در جمله: Our influencer marketing campaign involves collaborating with popular social media personalities
A/B Testing:
-
- معنی: آزمایش و مقایسه دو نسخه مختلف از یک تبلیغ یا محتوا.
- استفاده در جمله: A/B testing helps us determine which headline is more effective for our ad
Market Trends:
-
- معنی: روندها و تغییرات در بازار که میتوانند بر استراتژی بازاریابی تأثیر بگذارند.
- استفاده در جمله: Staying informed about market trends is crucial for adapting our marketing strategy
Lead Generation:
-
- معنی: تولید فرصتها یا مشتریان پتانسیلی برای افزایش فروش.
- استفاده در جمله: Our new campaign focuses on lead generation through online channels.
Guerrilla Marketing:
-
- معنی: استراتژی بازاریابی خلاقانه و جسورانه با هزینه کم.
- استفاده در جمله: The guerrilla marketing stunt gained a lot of attention without a significant budget
Customer Persona:
-
- معنی: شخصیت یا نماینده مشتری ایدهآل بر اساس ویژگیها و نیازهای گروه مخاطبان.
- استفاده در جمله: Creating detailed customer personas helps us better understand our target audience
Inbound Marketing:
-
- معنی: استفاده از محتواهای جذاب برای جلب مشتریان و جلب توجه به صورت طبیعی.
- استفاده در جمله: Inbound marketing focuses on creating valuable content to attract potential customers
معرفی اصطلاحات بازاریابی و فروش در انگلیسی
برخی از اصطلاحات بازاریابی و فروش به زبان انگلیسی آورده شدهاند:
B2B (Business-to-Business):
-
- معنی: فرآیند بازاریابی یا معاملات که بین دو شرکت یا کسبوکار انجام میشود.
- استفاده در جمله: Our company specializes in B2B solutions for corporate clients
B2C (Business-to-Consumer):
-
- معنی: فرآیند بازاریابی یا معاملات که مستقیماً به مصرفکننده نهایی موجه میشود.
- استفاده در جمله: B2C marketing often involves creating a direct connection with individual customers
Cross-Selling:
-
- معنی: پیشنهاد محصولات یا خدمات اضافی به مشتریان به منظور افزایش معاملات.
- استفاده در جمله: Cross-selling can boost revenue by offering complementary products
Customer Acquisition Cost (CAC):
-
- معنی: هزینههای مرتبط با جلب هر مشتری جدید.
- استفاده در جمله: Analyzing CAC helps us evaluate the efficiency of our marketing campaigns
Churn Rate:
-
- معنی: نرخ از دست دادن مشتریان یا مشتریانی که از خدمات یا محصولات شما دور میشوند.
- استفاده در جمله: Reducing churn rate is essential for maintaining a stable customer base
Brand Equity:
-
- معنی: ارزش و شناخت برند در نظر مشتریان.
- استفاده در جمله: Building brand equity requires consistent quality and positive brand experiences
Market Share:
-
- معنی: تعداد واحد فروخته شده یا درآمدی که یک کسبوکار به نسبت به کل بازار به دست میآورد.
- استفاده در جمله: Our goal is to increase market share through strategic marketing initiatives
Unique Selling Proposition (USP):
-
- معنی: ویژگی یا مزیت منحصر به فردی که یک محصول یا خدمت از رقبا متمایز میکند.
- استفاده در جمله: Clearly communicating our USP helps us stand out in a competitive market
Elevator Pitch:
-
- معنی: توضیح کوتاه و جذاب درباره کسبوکار یا محصول که در مدت زمان یک ایستگاه آسانسور قابل ارائه است.
- استفاده در جمله: Can you give me a quick elevator pitch about your new product
Incentive Program:
-
- معنی: برنامههای تشویقی برای مشتریان یا تیم فروش به منظور ترغیب به عمل خاص.
- استفاده در جمله: We’re introducing a new incentive program to reward loyal customers
Lead Nurturing:
-
- معنی: اقداماتی که به منظور تقویت ارتباط با فرصتها یا مشتریان پتانسیلی انجام میشود.
- استفاده در جمله: Effective lead nurturing is crucial for converting prospects into customers
Touchpoints:
-
- معنی: نقاط مختلف تعامل مشتری با برند، از جمله وبسایت، رسانههای اجتماعی و تبلیغات.
- استفاده در جمله: We need to optimize touchpoints to enhance the overall customer experience
Market Segmentation:
-
- معنی: تقسیم بازار به گروههای مختلف بر اساس ویژگیهای مشتریان.
- استفاده در جمله: Market segmentation allows us to tailor our marketing strategies to specific customer groups
Inbound Sales:
-
- معنی: استفاده از تکنیکهای بازاریابی برای جلب مشتریان به شیوهی طبیعی و بدون فشار فروش.
- استفاده در جمله: Inbound sales focus on creating a customer-centric approach to selling
Trial Period:
-
- معنی: دوره زمانی که مشتریان میتوانند یک محصول یا خدمت را بدون هزینه یا با هزینه کم تجربه کنند.
- استفاده در جمله: Offering a trial period can encourage customers to try our new software
Sales Funnel:
-
- معنی: مراحل مختلفی که مشتریان از ابتدای فرآیند خرید تا خرید نهایی طی میکنند.
- استفاده در جمله: Optimizing the sales funnel can lead to more efficient conversions
Word-of-Mouth Marketing:
-
- معنی: انتشار اطلاعات مثبت در مورد یک محصول یا خدمت توسط مشتریان و افراد دیگر.
- استفاده در جمله: Word-of-mouth marketing is a powerful tool for building brand reputation
Loyalty Program:
-
- معنی: برنامههای تشویقی برای جلب و حفظ مشتریان وفادار.
- استفاده در جمله: Our loyalty program offers exclusive benefits to long-term customers
Market Penetration:
-
- معنی: ورود به بازار با توسعه سهم بازار بیشتر.
- استفاده در جمله: Market penetration strategies aim to increase sales within existing markets
Upside Potential:
-
- معنی: قابلیت افزایش سود و رشد بیشتر در آینده.
- استفاده در جمله: The new product has significant upside potential in the current market
تمامی اصطلاحات بازاریابی و فروش در انگلیسی اشاره شده در بالا بسیار مهم می باشند. حتما با دقت مطالعه بفرمایید.
مشاوره با مرکز زبان ایران بریتانیا
امیدواریم که از مقاله اصطلاحات بازاریابی و فروش در انگلیسی نهایت استفاده را برده باشید. شما عزیزان می توانید ما را در کانال تلگرامی ایران بریتیش که زبان آموزان مختلفی عضو هستن و انتقال تجربه در آزمون های مختلفی وجود دارد مشاهده کنید همچنین در اینستاگرام ایران – بریتیش جستجو نمایید. حتما از کانال تلگرام ما درباره آموزش های رایگان دیدن کنید.
برای مطالعه تمامی آموزش اصطلاحات انگلیسی اینجا کلیک کنید.